روایت رزمنده فاطمیون از لحظه شنیدن خبر شهادت سردار: «حاجی! حاجی رو زدن»
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۲۰۴۲۰
حبیب با عجله از تپه اینترنت (تنها نقطه دسترسی به نت) پایین میدوید. کنارم رسید. نفس نفس میزد و بریده بریده سخن میگفت. «حاجی! حاجی رو زدن.» چند دقیقه بعد روی تپه رسیدم. بچهها هرکدام یک گوشه سر در گریبان فرو برده بودند.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، سردار سلیمانی در آخرین سفر خود از ایران به سوریه و پس از آن به لبنان میرود و در حالی که به دعوت عراق وارد این کشور میشود، بامداد جمعه ۱۳ دیماه در حمله تروریستی آمریکا در فرودگاه بغداد به شهادت میرسد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حاج قاسم برای نابودی داعش در سوریه و دفاع از حریم اهل بیت (ع) به ویژه حرم حضرت زینب (س) اقدامات بسیاری داشت و مدافعان حرم هم خاطرات زیادی از مرد میدان نقل میکنند. یکی از رزمندهها و فعالان رسانهای لشکر فاطمیون، روایتی از زمان و نحوه اطلاع از شهادت سردار سلیمانی را در صفحه اجتماعی خود نوشته است که متن آن به شرح ذیل است:
زمستان سال ۹۸ شروع شده. پایتخت سوریه سردتر از هر سال دیگر است، حتی سه پتو هم نمیتواند خواب گرمی به شما هدیه کند.
پنجشنبه ۱۲ دیماه سال ۹۸...ماموریتی برای شهر حلب دارم. سریع آماده میشوم و با اولین خودرو راهی میشوم. ساعتی از ظهر گذشته، سیدحسین (راننده) در اولین ایست و بازرسی توقف میکند، از ارتشیها اجازه میگیریم و در اتاقشان نماز میخوانیم... دوباره به راه میزنیم و قبل از غروب به مقر بچههای فاطمی در حلب میرسیم.
همه چیز آرام است... شام را مهمان رفقا هستیم (بادنجان و سیبزمینی) شب جمعه است. یاد شهدا وسط میآید، کمی خاطره بازی میکنیم، خسته راه هستیم و زودتر میخوابیم تا صبح دنبال کارها برویم.
با فریادهای فرمانده از تخت جدا میشویم: «بلند شید، یالا... همه بیرون....» باعجله لباس میپوشیم، همزمان که بندهای پوتین را میبندم نیمنگاهی به ساعت میاندازم... سه صبح روز جمعه است. (سیزدهم دیماه)
رزمندهها همیشه آماده باش هستند. سریع پتویی به دوش میگیریم و از مقرها خارج میشویم. وضعیت آمادهباش صددرصد اعلام شده...از هیچ چیز خبر نداریم، مثل اینکه شب نمیخواست صبح شود، بالاخره هرطور بود آفتاب صبح جمعه بالا آمد.
حبیب با عجله از تپه اینترنت (تنها نقطه دسترسی به نت) پایین میدوید. کنارم رسید. نفس نفس میزد و بریده بریده سخن میگفت «حاجی... حاجی رو زدن....» چند دقیقه بعد روی تپه رسیدم. بچهها هرکدام یک گوشه سر در گریبان فرو برده بودند.
آنچه باورمان نمیشد اتفاق افتاده بود. حاجی که تا دیروز با فاطمیون در دمشق بود، امروز آسمانی شده بود... حس یتیمی بود و بغضهای فروخفته و قلبهای شکسته.
منبع: خبرگزاری فارسمنبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: سوریه سردار سلیمانی فرهنگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۲۰۴۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از شهید لشکر فاطمیون + فیلم
مراسم بزرگداشت شهدای لشکر فاطمیون در امامزاده بی بی سکینه ماهدشت برگزار شد.
خبرنگار ما به سراغ شهیدی رفته است که از ابتدای تشکیل این لشکر در عملیات های مختلف آن نیز حضور داشت.
شهید سیدمحمد حسینی 20 آذر سال گذشته در منطقه حلب سوریه به شهادت رسید.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باشگاه خبرنگاران جوان افغانستان افغانستان