جبهه مقاومت نفس آمریکا و اسرائیل را بريده است /قدرت موشکی و منطقهای ایران را به کوری چشم آمریکا حفظ میکنیم
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۸۹۳۹۴۴
به گزارش خبرگزاري بسيج استان مركزي ؛دکتر علیاکبر ولایتی مشاور رهبر انقلاب در امور بینالملل در نشست «تجربه ماندگار» که با هدف بازخوانی و تبیین بیانات و مواضع رهبر معظم انقلاب دربارهی برجام در مؤسسهی پژوهشی - فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد، ضمن آسیبشناسی روند انجام مذاکرات هستهای و با اشاره به تجربیات تاریخی از عهدشکنی آمریکا و کشورهای غربی در تعاملات بینالمللی با ایران، برای عبور از شرایط فعلی و تبیین افقهای پیشرو، پیشنهادهای مهمی برای تقویت توان هستهای جمهوری اسلامی و مقابله با نقض عهد آمریکا در برجام ارائه داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* UF۶ باید راهاندازی شود
راهاندازی UF۶ اولین پیشنهاد ولایتی به مسئولان اجرایی بود؛ او تأکید کرد: ما UF۶ (هگزافلوراید اورانیوم) را میتوانیم راه بیندازیم که در ۷۰ درجه به حالت گاز درمیآید و قابلیت چرخاندن سانتریفیوژ را برای غنیسازی دارد.
* پیشنهاد ولایتی برای تسریع در به کارگیری موتورهای نیرومند هسته ای و تولید ایزوتوپهای پایدار
وی همچنین خواستار ساخت و به کارگیری موتورهای نیرومند هستهای برای کشتیها و زیردریایی شد و گفت: یکی از خاصیتهای این موتورها آن است که یک زیردریایی با چنین موتوری میتواند دو سال زیر آب بماند. در حالی که با سوختهای دیگر باید چندین روز یکبار بیرون از آب بیاید و سوختگیری کند.
مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بین الملل افزود: رئیسجمهور در زمینه راهاندازی موتورهای هستهای دستور خوبی داده است و آقای صالحی مامور به پیگیری آن است که باید در این زمینه سرعت بیشتری داشته باشد.
ولایتی با اشاره به اینکه این پیشنهادها در عین حال که میتواند پاسخی به نقض عهد آمریکا باشد، شائبه نقض برجام هم ندارد، افزود: ما میتوانیم ایزوتوپ پایدار تولید کنیم که حکایت از قدرت ما میکند اما برای تسلیحات نیست.
* بهکارگیری الیاف کربن و پژوهش درباره IR۶ و IR۸ پیگیری شود
وی پنجمین پیشنهاد خود برای تقویت توان هستهای را بهکارگیری الیاف کربن در این صنعت عنوان کرد و گفت: این موضوعات هیچ منعی بر اساس برجام ندارد. اگر بخواهیم IR۶ و IR۸ را به کارگیری کنیم دیگر با استفاده از فلز معمولی نمیشود بلکه باید از الیاف کربن استفاده کنیم که استفادههای صنعتی بسیار خوبی هم دارد. ضمن آنکه مسئولان باید کارهای پژوهشی مرتبط با نسل جدید سانتریفیوژها را پیگیری کنند و نیازهای کشور در زمینه ۱۹۰هزار سو که مورد تاکید رهبر انقلاب بود تامین شود. در این زمینه باید بر روی سانتریفیوژهای IR۶ و IR۸ حتماً کار شود.
عضو هیئت عالی نظارت بر برجام با اشاره به تاکیدات رهبر معظم انقلاب به مسئولان اجرایی برای پیگیری نقض عهد آمریکا در برجام، خاطرنشان کرد: برخی میگویند نباید از اروپا بخواهیم که علیه آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه بدهد! چه اشکالی دارد؟ اگر این کشورهای اروپایی عضو شورای امنیت و چین و روسیه به نفع ما رای دهند و از ۵-۶ کشور دیگر هم بتوانیم به نفع خودمان رای بگیریم، حتی اگر آمریکا قطعنامه را وتو کند باز هم به نفع ماست و آبروی خودش میرود چرا که وتو نشان میدهد که اکثریت علیه اوست.
* نگاه به شرق از راههای خلاصی از شر اروپاست/ غربگراها، غربزده ها و جاهلین مانعتراشی میکنند
مشاور رهبر معظم انقلاب در حوزه بین الملل در ادامه سخنانش با بیان اینکه مسئله بسیار مهم بعدی نگاه به شرق است اظهار داشت: در این زمینه برخی غربگراها و غربزدهها و جاهلین متاسفانه بسیار مقاومت میکنند؛ برخی میگویند روسیه در گذشته نقض عهد کرده است که باید به آنها گفت مگر طرف اروپایی همواره هر چه خواستهایم در طبق اخلاص گذاشته و تقدیم کرده است؟!هر کشوری براساس منافع ملی خودش کار میکند. اما ما و روسیه و چین در جاهای مختلفی منافع ملیمان با یکدیگر همخوانی دارد و میتوانیم با هم کار کنیم. روسها بدون تردید و با صراحت و سرعت پیشنهاد موذیانه انگلیس در سازمان ملل علیه ایران درباره یمن را وتو کرد.
ولایتی با اشاره به دیدار ماکرون و پوتین بعد از خروج آمریکا از برجام اظهار داشت: ماکرون در این دیدار حرف زیادی زد و گفت که خوب است برجام با موضوع موشکی و منطقهای درباره ایران تکمیل شود؛ اما پوتین به صراحت به او گفت که موشکی و منطقهای هیچ ربطی به برجام ندارد. کدام یک از غربیها مثل پوتین حاضر است که چنین کاری کند.
وی با بیان اینکه برخیها تحت تاثیر دنیای دوقطبی سابق و تبلیغات درباره کمونیسم و ... هستند، تصریح کرد: روسیه نه میتواند و نه بنا دارد که به ایران زور بگوید. با این کشور در خصوص مسائل دفاعی در حال همکاری هستیم و تقریباً هرچه خواستیم کم و بیش به ما داده است. این رآکتوری که روسها درست کردند آلمانیها قرار بود درست کنند که بعد از انقلاب رفتند و یک قدم کوچک بر نداشتند. اما روسها رآکتور را درست کردند و چیزهایی به ما دادند که یک پیچش را اروپاییها نمیدهند.
ولایتی افزود: چین در اوج تحریمها با ما همکاری کرد و ۵۲ میلیارد دلار حجم مبادلات ما با چین بود که البته فاصله این رقم با کشور دوم بسیار زیاد است. رهبر معظم انقلاب سالها قبل نگاه به شرق را فرمودند و در دیدار با رئیسجمهور چین گفتند که طالب روابط راهبردی با چین هستیم و آنها نیز این نکته را گفته بودند. چینیها طالب کارکردن در پارس جنوبی و آزادگان هستند. بنابراین نگاه راهبردی به شرق راحتترین کاری است که از طریق آن میتوانیم از شر قایمباشک بازیهای غربیها خلاص شویم. نباید تحت تاثیر فضاسازی افرادی که غربگرا هستند و پاریس را از مسکو بیشتر دوست دارند قرار بگیریم.
* قدرت موشکی و منطقهای ایران را به کوری چشم آمریکا حفظ میکنیم
عضو هیئت عالی نظارت بر برجام در پایان در جمعبندی صحبتهایش خاطرنشان کرد: باید قدرت موشکی و منطقهای به کوری چشم آمریکا را حفظ کنیم تقویت هستهای در حوزههایی که محدودیت ندارد انجام شود، ادامه مذاکرات براساس شرایطی که مقام معظم رهبری فرمودند ادامه یابد و اروپاییها باید تضمین دهند که نفت ما را میخرند و مشکلات بانکی رفع میشود. آمریکا نیز باید از منطقه برود و منطقه را به اهلش واگذار کند.
* اروپاییها در سالهای ۸۲ و ۸۳ هم دقیقاً همین شکل نقض عهد کردند
ولایتی همچنین در بخش دیگری از این نشست به مرور تجربه برجام و هشدارها و رهنمودهای رهبر انقلاب در باره مذاکرات هستهای اشاره کرد و با بیان اینکه برجام دومین تجربه مذاکراتی با غرب در خصوص هستهای بود، اظهار داشت: اولین تجربه در سال ۸۲ و ۸۳ شکل گرفت که در تجربه اول تقریبا همین مسیر طی شد و به همین نتایج هم رسیدیم. به این ترتیب که غربیها با رویکرد مذاکره و تلاش در جهت قانعسازی ایران جلو آمدند و تلاش کردند خود را نماینده جامعه بینالملل دانسته و میگفتند برای ایجاد امنیت خاطر،خوب است که ایران به مردم جهان خاطرجمعی بدهد که کارهایش کارهای نظامی نیست.
* مصدق هم به آمریکا خوشبین بود و جوابش را گرفت/ تصورات او از کارگزاران آمریکا شبیه تصور دوستان درباره جان کری است!
وی افزود: در داخل کشور هم جناح و تفکری وجود داشت که میگفت برای راحت زندگی کردن و معیشت خود را با غربیها درنیندازیم. بعضیها در ظاهر میگفتند از مذاکرات ضرر نمیکنیم. حتی افرادی هم تحت عنوان دلسوزی میگفتند که هستهای چیز خاصی نیست! مثل علی رزم آرا (نخستوزیر پهلوی) که میگفت ایرانیها نمیتوانند یک لولهنگ (آفتابه سفالی) بسازند. اینها رزم آراهای عهد ما بودند که دیپلماسی لولهنگ را دنبال میکردند.
* رزمآراهای زمان ما میگفتند فناوری هستهای مسئله مهمی نیست و نباید درباره آن اصرار کنیم
عضو هیئت عالی نظارت بر برجام با بیان اینکه انکار کارایی جوانان از جمله در فناوری هستهای، سلاح مزدوران داخلی و خارجی از گذشته بوده، تصریح کرد: در دوره ملی شدن نفت ملییون تلاش کردند قرارداد گس-گلشاییان را لغوکنند. که رزم آرا به مجلس آمد و گفت: ما یک لولهنگ هم نمیتوانیم بسازیم. حتی فضلاللّه زاهدی عامل کودتای ۲۸ مرداد بعد از کودتا به مجلس آمد و گفت که نفت یک ماده متعفن بدبو است که فایدهای ندارد و الان عصر اتم است! احتمالاً فکر میکرد اتم سوختی است که مثل بنزین در باک ماشین به راحتی میریزند و کار میکند!
ولایتی با اشاره بر اینکه همواره مواردی که غربیها برای ایجاد مشکل برای ایران به آن متوسل میشدند، مشابه است، گفت: در دوره ملی شدن نفت ایران ما بایکوت شدیم. دکتر مصدق به آمریکا خوش بین بود و رفت تا از حق ایران دفاع کند و معتقد بود که چون آمریکاییها علیه انگلیس در گذشته انقلاب کردند پس انقلابی هستند، اما ترومن (رئیس جمهور وقت آمریکا) آب پاکی را روی دست مصدق ریخت.
وی افزود: بعدها ترومن یک میانجی به نام هریمن را به ایران فرستاد و دکتر مصدق در نطق مجلس گفت که هریمن کسی نیست که اعتبار خود را از بین ببرد. مثل همان خوش بینی که برخی دوستان امروز ما به کری و اوباما داشتند و میگفتند زیر حرفشان نمیزنند!
* انتقاد شدید از عملکرد نامناسب مجلس وقت درباره برجام/ اگر درست کار کرده بودند این مصائب را امروز نداشتیم
عضو هیئت عالی نظارت بر برجام با بیان اینکه در سال ۸۲ و ۸۳ اروپاییها در اقناع غربیها برای نماندن دو یا سه سانتریفیوژ در کشور نقش اساسی داشتند، اظهار داشت: در ماجرای برجام نان و آب مردم را به برجام گره زدند و همه جای کشور تعطیل بود. در هیئت مذاکره کننده همه بار روی دوش دکتر ظریف بود و واقعا تلاش کرد اما نمیشود یک نفر متخصص همه چیز باشد، بلکه باید کارشناسان مختلف حضور داشته باشند و در مجلس نیز این موضوع مطالعه و بررسی شود. آیا مجلس باید چنین چیزی که این میزان مهم است را در عرض ۲۰ دقیقه تصویب کند. مشخص است که مجلس نیز کار خود را به خوبی انجام نداده است. برخی میگویند که در کمیسیونهای مجلس به اندازه کافی بررسی شده بود، اگر درست بررسی شده بود که ما این مصائب را امروز نداشتیم؛ این نشان میدهد مجلس هم کار خود را درست انجام نداد.
ولایتی با بیان اینکه ما در زمان قطعنامه ۵۹۸ دو سال مذاکره کردیم و اساتید درجه اول حقوق مانند دکتر حبیبی و دکتر ممتاز در حقوق بینالملل و سرلشکر رشید در حوزه دفاعی و کارشناسان دیگر در حوزههای مختلف همراه ما بودند گفت: تاکنون مذاکرهای به موفقیت ۵۹۸ نداشتیم و آن هم علتی نداشت جز اینکه با کارشناسان حوزههای مختلف مشورت میکردیم و از آنها کمک میگرفتیم.
* حتی ترکمانچای هم نسخه فارسی داشت ولی برجام نداشت؛ انسان احساس حقارت میکند
وی خاطرنشان کرد: یک اشکال دیگر برجام نداشتن متن فارسی بود که احساس حقارت به انسان دست میداد. حتی عهدنامههای گلستان و ترکمانچای هم با آن متن ذلت بار نسخه فارسی داشتند اما درباره برجام این انجام نشد.
عضو هیئت عالی نظارت بر برجام تصریح کرد: رهبر انقلاب درباره همه اینها بارها تذکر دادند و گفتند از مقامات آمریکایی تضمین مکتوب بگیرید اما متاسفانه این کار توسط مسئولان کشور انجام نشد. طرف مقابل خیلی از کارها را با جنگ روانی پیش میبرد. اما یک متخصص جنگ روانی در تیم ما نبود و نقص متخصصان در گروه برجام یک مشکل دیگر بود.
ولایتی افزود: در سال ۸۲ نیز عدهای مانند زمان امضای برجام عجله داشتند سال ۸۲ که همه صنعت هستهای متوقف شد همزمان با حمله آمریکا به عراق بود که عدهای در داخل با جنگ روانی یا دفاع روانی میگفتند حمله آمریکا نزدیک است و تعجیل کردند. در ماجرای برجام هم با پمپاژ یأس و ناامیدی در جامعه گفتند که برای رفع مشکلات باید مذاکره کنیم.
وی با اشاره به اینکه آمریکایی و غربیها هدفشان از برجام این بود ایران مقتدر نباشد، گفت: این جان کری همه کار، از فرستادن هدیه تا تبریک عید نوروز انجام میداد تا دست آخر درباره سوریه صحبت کند. در واقع برجام یک دکمه بود که کت و شلوار و اصل قضیه منطقه میشد تا ما در منطقه نباشیم. ما امروز در سوریه پیروز شدیم، در لبنان و عراق پیروز شدیم و در یمن هم در حال پیروزی هستیم. جبهه مقاومت نفس امریکا و اسرائیل را میبرد. برای همین بیابان گردهایی که شعور اداره کشورشان را ندارند و واقعاً بیت المال مسلمین را هدر میدهند(حکام عربستان) امید بسته بودند در لبنان کاری کنند برای همین نخست وزیر لبنان را گروگان گرفتند.
عضو هیئت عالی نظارت بر برجام تصریح کرد: ایران الهام بخش منطقه است آنها در عراق ناراحت هستند که بار دیگر سه بخش کرد سنی و شیعه ائتلاف کردند حتی سفیر امریکا چند ماه قبل از تجزیه و رفراندوم میانجیگری کرد و به سیاسیون عراق گفته بود که شما گمرکات را داخل خاک ایران یا ترکیه بزنید و نفتی که از کرکوک میآید درآمدش به خزانه عراق ریخته شود اما یک سرباز عراقی در خاک اقلیم نباشد. کنسولگری آمریکا در اقلیم بزرگترین کنسولگری آمریکا در جهان از نظر میزان کارمند است که یکی از اهداف اصلیشان تجزیه عراق است ولی در همه این موارد بحمدالله شکست میخورند و دوستان ایران پیروز میشوند.
ولایتی با بیان اینکه ما از این برجام با تدابیر رهبر معظمانقلاب سرافراز بیرون میآییم و این موج را با قدرت از سر می گذرانیم، تاکید کرد: جواب دشمنان ایران در منطقه داده خواهد شد. این کلمه راهبردی "مقاومت" است که از تهران تا فلسطین، صنعا و بیروت را در برگرفته و نفس آمریکا و سعودی و اسرائیل را بند آورده است.
منبع :khamenei.ir
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۸۹۳۹۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جابری انصاری: عملیات وعده صادق یک نمایش قدرت بزرگ بود
جابری انصاری در نشست مجازی «جنگ غزه؛ ایران و اسراییل» گفت: عملیات «وعده صادق» در خوانش استراتژیک نمایش قدرت بزرگ ایران بود.
به گزارش مشرق، حالا بیش از ۲۰۰ روز از طوفان الاقصی و آغاز جنگ غزه گذشته است. شاید در ابتدای جنگ کمتر کسی تصور می کرد این نبرد احتمالا تبدیل به طولانی ترین و فرسایشی ترین جنگ تاریخ رژیم صهیونیستی شود.
جنگ افروزی بی حد و حصر و دیوانه وار صهیونیست ها از فردای هفت اکتبر خطر گسترش جنگ به سمت بازیگران منطقه ای و بین المللی را افزایش داده و حرارت شعله درگیری در غرب آسیا را بالا برد.
پیامد مهم هفت اکتبر برای اسرائیل، فروپاشی بازدارندگی رژیم صهیونیستی در برابر منظومه مقاومت بود، اتفاقی که تل آویو تلاش کرد با اقدام پر ریسک خروج از «منطقه خاکستری» در تقابل با ایران، بازدارندگی از دست رفته را اعاده کند.
انتحار دولت نتانیاهو در هدف قرار دادن ساختمان سفارت ایران در دمشق قفل محدودیت های رفتاری ایران را گشود و با خارج شدن تهران از «صبر راهبردی» ضربه سنگین و بی سابقه ایران به اسرائیل در عملیات «وعده صادق» وارد آمد.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، شنبه ۱۳ آپریل شبی بود که معادله جدیدی در خاورمیانه خلق کرد.
از ابتدای طوفان الاقصی، تحلیل های یک دیپلمات ایرانی از جنگ غزه بیش از دیگران در فضای رسانه ای ایران جلب توجه کرد؛ حسین جابری انصاری سخنگوی سابق دستگاه دیپلماسی کشور به واسطه حضور در سمت معاون آفریقایی-عربی وزارت امور خارجه و سالها فعالیت در حوزه غرب آسیا به نظر می رسید صورت بندی درستی از تحولات این جنگ با نگاه به ریشه های تاریخی آن دارد.
جابری انصاری اوایل غزه را به گویی آتشین در دستان رژیم صهیونیستی توصیف کرد. سخنگوی اسبق وزارت خارجه ایران معتقد بود هر چه زمان بیشتر بگذرد اسرائیل بیشتر با هسته سخت واقعیت مواجه شده و راههای پیش روی این رژیم همگی انتخاب بین بد و بدتر خواهند بود.
با گذشت چندماه صورت مسئله تغییر چندانی نکرده است و اسرائیل در بن بست سیاسی-نظامی گرفتار مانده است.
جابری انصاری جمعه، ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ در شبکۀ اجتماعی کلاب هاوس، به مناسبت اقدامات نظامی متقابل ایران و رژیم صهیونیستی، در نشستی با عنوان «جنگ غزه؛ ایران و اسراییل: خاورمیانه جدید» حضور پیدا کرد.
این دیپلمات ایرانی، عملیات وعده صادق را یک دستاورد بزرگ و نمایش قدرت ایران خواند. اتفاقی که به زعم جابری انصاری محصول هنر ایرانیان در جمع بستن ۲ امر متضاد و نتیجه مدل «فرشبافی ایرانی» بوده که طی سالیان دراز با حوصله و رج به رج آن را در منطقه بافته است.
جابری انصاری با پرداختن به بستر تاریخی و منازعه ایران و اسرائیل و همچنین روند پیدایش رژیم صهیونیستی و تبدیل آن از یک «ایده ذهنی» در عصر ناسیونالیسم اروپایی به یک «پدیده عینی»، تاسیس این رژیم را یک پادگان دائمی تشکیل شده توسط غرب در خاورمیانه برای مشغول نگه داشتن کشورهای منطقه می داند.
این مسئول سابق در دستگاه سیاست خارجی کشور معتقد است ایران در دوره کنونی روند قدرت گیری جدیدی را آغاز کرده است که برای موفقیت آن باید به سمت استحکام داخلی و کاهش شکاف دولت-ملت حرکت کرد و در این راه به هماهنگی بیشتر میان اضلاع و عناصر هویتی نیاز است.
در ادامه گزیده ای از مهمترین قسمت های سخنرانی حسین جابری انصاری در نشست «جنگ غزه؛ ایران و اسرائیل: خاورمیانه جدید» را می خوانید:
عناصر هویت بخش ایران
وقایع جاری را دو جور میشود تحلیل کرد: ۱- نقطهای و روزمره؛ ۲- در قالب یک روند تاریخی. من موضوع را به شکل دوم بررسی میکنم. سوال این است که رویداد بین ایران و اسرائیل در چه بستر تاریخی قرار دارد؟ چند نکته در این بحث باید مورد توجه قرار بگیرد:
نخست، امروز ۵۱۰ سال از جنگ چالدران میگذرد که نقطه عطفی در سیاست ایران و نیز شکلگیری خاورمیانه است. شکستی که ایران در این جنگ از عثمانی متحمل شد، تصویر جدیدی از خاورمیانه ارائه داد که تا به امروز به آن دچار هستیم؛ معلوم نیست اگر آن اتفاق رقم نمیخورد، امروز خاورمیانه چه تصویری داشت و ایران در چه موقعیتی قرار داشت.
پس از جنگ چالدران مرزهای غربی و جنوبی ایران از یک سو به عراق و از یک سو به خلیج فارس محدود شد. پس از تأسیس دولت ایران توسط صفویه هم دیگر مرزهای ایران از غرب و جنوب ییشتر از این نمیشود؛ دایره حضور و نفوذ ایران هم در همین محدوده میماند و تبعات این جنگ تا امروز هم ادامه دارد. قبل از چالدران حضور و نفوذ ایران خیلی بیشتر بود و تا مصر و حلب میرفت.
دوم، در طول قرون متمادی ایران سه عنصر هویتبخش داشته است: یک، عنصر تاریخی، مفهوم ایران است که ملت ایران را میسازد و به آن عنصر ایرانی میگوییم؛ دو، پس از ورود اسلام به ایران شکل گرفت: عنصر اسلامی و سه، پس از تشکیل دولت صفوی؛ یعنی عنصر تشیع. سیاست خارجی ایران هم در طول سالهای متمادی برخاسته از این سه عنصر هویتی بوده است و این عناصر در سیاست خارجی ایران مابهازای معنایی پیدا کردند و تبدیل به هستههای مفهومی شدند؛ البته در ادوار تاریخی مختلف برخی عناصر تحتالشعاع عناصر دیگر قرار گرفتهاند.
برای نمونه، گاهی ما شاهد غلبه عنصر ایرانی بودهایم، گاهی شاهد غلبه عنصر اسلامی و گاهی هم غلبه عنصر تشیع. در عهد پسا انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران بهمرور به این سمت رفت که بین این سه عنصر توازن ایجاد کند و هیچ عنصری بر دیگری غلبه نکند؛ البته بعد این تحولات بعد از دهه ۶۰ رخ داد؛ زیرا در این دهه عنصر اسلامی غلبه داشت؛ همچنین ایران تلاش کرد بین دو منطق ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک موازنه برقرار یا ترکیب موفقی از این دو ایجاد کند. ایران در ایجاد این توازنها نسبتاً موفق بوده است. با این حال نباید فراموش کرد که بین این عناصر هویتی گاه تعارضاتی وجود دارد و ایران توانسته این تعارضات را حل کند و در این راه هزینه داده است.
نقاط عطف در بستر تاریخی منازعه ایران و اسرائیل
نحوه دخالت ایران در چند واقعه مهم، نقاط عطف سیاست خارجی ایران محسوب میشود و نشان میدهد که ایران توانسته در ایجاد توازنی که گفته شد، موفق باشد. ایران در این وقایع انتخابهای سختی داشت؛ این وقایع عبارتند از: اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲، سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ و جنگ فلسطین و اسرائیل در سال ۲۰۲۳. البته ما چند دهه است که درگیر مسئله فلسطین هستیم، اما جنگ اخیر میتواند به عنوان یک نقطه خاص در نظر گرفته شود.
در این وقایع، سیاست اتخاذی ایران هم متمایز با سایر ادوار تاریخی بود و هم متمایز با سایر بازیگران منطقهای، خصوصاً کشورهای عربی و اسلامی.
در این دوگانهها و چندگانهها، بسیاری از کشورها ترجیح دادند یک انتخاب ساده انجام دهند و به سمت یک وضعیت خاص بروند که بازیگری خاص خود را در پی داشته است؛ در این انتخابشان از یک لحاظ موفقیتهایی داشتند؛ چون با تناقضهای کمتری مواجه شدند؛ و از یک لحاظ ناموفق بودند؛ چون اگر بازیگری در منطقه از چند هویت تاریخی برخوردار باشد از هر هویت که فاصله بگیرد با موجودیت خود فاصله گرفته است و دیگر امکان برخورداری از بازیگری و سیاست متوازن و همهجانبه و مبتنی بر هویتهای خودش را ندارد؛ مثلاً ترکیه در ادوار تاریخی مختلف گرفتار این معضل شده است.
سوم، بیش از ۶ ماه است که از عملیات طوفان الاقصی میگذرد؛ اهمیت طوفان الاقصی در این بود که توانست منظومه بازدارندگی اسرائیل را هم از حیث مادی و هم از حیث روانی از هم بپاشد. در این چند دهه اسرائیل توانسته بود موازنهای برای خود ایجاد کند که همه رقبا از جنگ با اسرائیل احساس ترس کنند و این معنای بازدارندگی است. این بازدارندگی مانع ورود رقبا به جنگ میشد. جزئی از این بازدارندگی ناشی از توان اتمی اسرائیل بود و جزء دیگر هم با مجموعه روابطی که اسرائیل با قدرتهای بزرگ داشت، شکل گرفته بود. طوفان الاقصی این بازدارندگی را مخدوش کرد و فروپاشاند.
چهارم، اسرائیل در این مدت هم افراد زیادی را کشت و هم جاهای زیادی را ویران کرد و هم تمام قوانین بینالمللی را نقض کرد. از سوی قدرتهای بینالمللی هم چک سفید امضا داشت تا هر کاری که بخواهد بتواند انجام دهد؛ اما الان به اهداف راهبردی خود نرسیده است؛ اسرا هنوز آزاد نشدهاند، حماس از بین نرفته است و کوچ اجباری مردم غزه اتفاق نیفتاده است؛ آنها میخواستند جمعیت فلسطینی از آنجا بروند. غزه امکانات لجستیک هم ندارد؛ یک ساحل صاف است و اطرافش کوهستان و جنگل وجود ندارد؛ از سال ۲۰۰۵ به ظاهر آزاد شده ولی تحت محاصره اسرائیل است و به آن بزرگترین زندان روباز دنیا میگویند؛ اما با تمام اینها غزه هنوز در حال مقاومت است و اسرائیل هم نتوانسته است مفهوم بازدارندگی خود را احیا کند. موفقیت اسرائیل در این مدت تنها در جنایت و کشتار بوده است.
ایران و جمع نقیضین
پنجم، اسرائیل دو کار در برابر ایران انجام داده که یکی ناظر به روند تاریخی و وضعیتی است که ایران به مرور طی چند دهه توانست انجام دهد به این معنا که ایران در فرازی پس از چند قرن فاصله از چالدران توانست از غرب تا مدیترانه حوزه نفوذ و تسلط خود را با توافقات با دولت های عراق، سوریه و بازیگران منطقه ای و در جنوب هم تا باب المندب و دریای سرخ گستره حضور و نفوذ خود را گسترش دهد. هفت اکتبر با فروپاشی منظومه بازدارندگی تاریخی اسرائیل یک وضعیت فوق العاده تری را برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرد.
اسرائیل از هنگام پایان فراز نخست بحران داخلی در سوریه و پسا ۲۰۱۱ و تسلط دولت مرکزی سوریه بر بخش زیادی از کشور و رفع خطر سقوط پایتخت تلاش کرد برای اینکه حضور ایران در مدیترانه تثبیت نشود و اهداف ایرانی را به مرور در دایره شعاع حملات خود قرار دهد و هزینه هایی به حضور ایران تحمیل کند که به ناچار صحنه را ترک کند و این تحول از عنصر تداوم و تثبیت برخوردار نشود. در پسا هفت اکتبر این سیاست آشکارتر و با درجات بالاتری دنبال شد. اسرائیلی ها اعلام کردند تحولی که در هفت اکتبر اتفاق افتاده نتیجه حلقه تواصلی است که توسط اجزای مجموعه مقاومت از ایران تا فلسطین تشکیل شده است و ما آن را هدف قرار می دهیم.
آنها یک حرکت گام به گام و شتابانی را آغاز کردند که از حوزه منطقه خاکستری که شعاع تعریف شده عملیاتی آنها در تعامل با ایران در طول ۲-۳ دهه گذشته بود به مرور وارد عملیات آشکارتر و ضد ایرانی روشن تری شوند. ترور شهید سید رضی موسوی معاون فرماندهی نیروی قدس در منطقه سوریه و در نهایت ترور هدف قرار گرفتن ساختمان سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق و شهادت سردار زاهدی عالی ترین مستشار و مشاور نظامی ایرانی و فرمانده نیروی قدس در منطقه شامات و همراهان او از ترورهای ماه های اخیر رژیم است.
تلاش اسرائیل در قالب این روند اعاده بازدارندگی، تثبیت اشغال فلسطین، برخورد با ایران و مجموعه مقاومت و کشورهای منطقه بوده است برای اینکه نظم جدیدی تحمیل کند و موازنه ای جدید تعریف کند تا در معادله جدید به سمت مرزهای ایران پیشروی کند. قبل از هفت اکتبر اسرائیلی ها در برخورد با نفوذ ایران در شامات و برای جلوگیری از تثبیت حضور ایران تا مدیترانه دست به اقدامات تندتری زدند و در پساهفت اکتبر خیلی صریح تر به مرزهای ایران نزدیک شدند تا موازنه را برهم بزنند و معادله جدیدی بر ایران تحمیل کنند؛به این صورت که اسرائیل هر جا را که مایل باشد هدف قرار می دهد و طرف مقابل به دلایل متعدد مرتبط با استراتژی منطقه ای و بین المللی و اوضاع داخلی اش دست روی دست می گذارد و فقط تماشاگر خواهد بود و اقدام مستقیم علیه اسرائیل انجام نخواهد داد.
نمایش قدرت ایران در ۱۳ آوریل
اتفاقی که در عملیات وعده صادق افتاد ورود مستقیم ایران در برابر این بازی اسرائیلی برای جلوگیری از تحمیل شرایط بر ایران و بالا بردن هزینه های رژیم صهیونیستی بود تا اندازه ای که تصمیم گیران اسرائیل و بازیگران بین المللی، رژیم را مهار کنند تا حد و حدود خودش و امکانات و محدودیت هایش را بشناسد. کارویژه عملیات شنبه ۲۵ فروردین که یک نمایش قدرت بزرگ بود؛ بدون هدف گرفتن اهداف اقتصادی یا مسکونی یا اینکه قصدی برای تخریب گسترده وجود داشته باشد. در واقع ایران سعی کرد تعریف همیشگی از سیاست که جمع بستن متناقضات است را در قالب عملیات وعده صادق عملیاتی کند.
ایران ۲ نیاز متناقض داشت: ۱- مفهوم بازدارندگی ایران و معادله بازدارندگی کشور بیش از این دچار فرسایش نشود و اسرائیل را سر جای خودش بنشاند تا معادله جدید را تحت اجبار واقعیت بفهمد ۲- به آستانه جنگ نرسد که احتمال ورود به زمین بازی دشمن و قرار گرفتن در ذیل استراتژی دشمن با توجه به قفل شدن معادلات در غزه وجود داشت. این احتمال بوده و همچنان هست که بازیگر اسرائیلی در پرتو قفل شدگی در غزه بخواهد با توجه به وضعیت «بحران زی» و «جنگ زی» که پیدا کرده است به ویژه تیم حاکم و دولتمردان کابینه نتانیاهو از طریق گشودن دریچه های بحران جدید بزرگ تری بخواهد بحران خودش را تحت الشعاع قرار دهد و با ورود بازیگران بین المللی دیگری صحنه پیچیده جدیدی ایجاد کند.
اسرائیل می خواست به ایران که با عقل استراتژیک مبتنی بر مدل «فرشبافی درازمدت ایرانی» در چند دهه گذشته رج به رج فرش خود را در منطقه بافته و اکنون دارد نتایجش را مشاهده می کند و توانسته است خود را به بازیگر فعال مستقیم وارد در صحنه تبدیل کند هزینه گسترده ای تحمیل کرده و شرایط جدیدی را خلق کند.
بنابراین ایران باید بین این ۲ نیاز متناقض جمع می بست؛ هم به اسرائیل پاسخ دهد و اجازه ندهد منظومه بازدارندگی ایران دچار فرسایش شده و نظم مورد نظر اسرائیلی بر ایران و منطقه تحمیل شود و از طرف دیگر نباید در ذیل سقفی بازی می کرد که احیانا وارد استراتژی معکوس دشمن نشود و رودست نخورد. اقدامی که ایران انجام داد در خوانش استراتژیک یک نمایش قدرت بزرگ برای نشان دادن امکان بازیگری و امکانات گسترده ایران و از آنطرف انجام عملیات بدون تخریب و تلفات گسترده و بدون اتفاقات بزرگ غیر قابل کنترل که ممکن است صحنه بحران را از یک دایره ممکنی خارج کرده و ایران را به همراه بازیگران دیگری به جنگ بکشاند بود.
ذیل این ۲ قاعده استراتژیک ایران سعی کرد این دو نقیض را از طریق عملیات وعده صادق جمع بکند و تا این لحظه و عملیاتی که اسرائیلی ها بدون پذیرفتن مسئولیت آن انجام دادند به نظر می رسد این معادله همچنان برقرار است. ایران توانسته با این عملیات قدرت و توانمندی خود را به همه بازیگران به ویژه اسرائیل به عنوان «امر واقع» تحمیل کند.